کد مطلب:173270 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:150

رسیدگی به محرومان
بزرگواری امام حسین علیه السلام زبانزد بود. سال هایی كه حضرت در مدینه می زیست و در دوران پدر بزرگوارش، آن چه از دست كریمش می جوشید، سخاوت وجود نسبت به سائلان و نیازمندان بود.

به روایت حضرت سجاد علیه السلام، امام حسین علیه السلام بار غذا و آذوقه به دوش می كشید و به خانه یتیمان و فقیران و بیوه زنان نیازمند می برد. از این رو، بر شانه های آن حضرت جای آن مانده بود. [1] .

رسیدگی به محرومان و سركشی به مستضعفان را هم باید از حسین علیه السلام آموخت.

عیاشی در تفسیر خود از مسعده روایت كرده كه روزی امام حسین علیه السلام از كنار فقرا و تهیدستان می گذشت. آنان كه سفره خود را پهن كرده و تكیه های نان خشك را در آن قرار داده بودند، از امام خواستند تا با آنان هم غذا شود.

حضرت به درخواست آن ها پاسخ مثبت داده و در كنار آن ها نشست و با آنان هم غذا شد و این آیه را تلاوت فرمود: (انه لا یحب المستكبرین) [2] خداوند مستكبران را دوست نمی دارد.

سپس فرمود: من دعوت شما را پذیرفتم؛ حال، شما نیز به دعوت من پاسخ گویید. عرض كردند: آری، ای فرزند رسول خدا! چنین می كنیم. پس همراه امام حسین علیه السلام به سوی منزلش روانه شدند. حضرت به كنیز خود فرمود: هر چه در منزل كنار گذاشته ای، برای ما بیاور. [3] .

امام حسین علیه السلام نسبت به ملاقات بیماران، دلجویی گرفتاران و دستگیری از درماندگان، همت والایی داشتند. به ملاقات بیماران بی بضاعت می شتافتند و علاوه بر تفقد احوال آنان، مشكلات مادی و گرفتاری های اقتصادی آنان را برطرف می نمودند.

روزی امام حسین علیه السلام به ملاقات بیماری بدهكار به نام اسامة بن زید رفت. او در بستر بیماری آه و زاری می كرد و مكرر می گفت: ای وای از دست غم و اندوه! حضرت از او پرسید: چه اندوهی داری؟ اسامة بن زید گفت: بدهكارم و غم و غصه ی شصت هزار درهم قرض، تمام وجودم را فراگرفته است. امام فرمود: ناراحت نباش! من تمام بدهی های تو را پرداخت می كنم.

اسامه گفت: می ترسم قبل از پرداخت بدهی هایم، بمیرم.

سیدالشهدا علیه السلام فرمود: من تمام بدهی های تو را قبل از مرگ تو می پردازم. [4] اباعبدالله علیه السلام هم چنان كه


وعده داده بود، قبل از مرگ اسامه تمام قرض های وی را پرداخت.


[1] حياة الامام الحسين عليه السلام، ج 1، ص 128.

[2] نحل «16» آيه ي 23.

[3] تفسير عياشي، ج 2، ص 257؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 189.

[4] لواعج الاشجان، ص 14؛ مناقب آل ابي طالب، ج 3، ص 221.

يكي از مهم ترين اهداف بعث پيامبران الهي، ايجاد قسط و عدل و كمك رساني به محرومان و ضعيفان جامعه و برقراري عدالت در جامعه است: (لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط) (حديد، آيه ي 25).

در جامعه اسلامي بايد مسلمانان از لحاظ توزيع ثروت هاي عمومي، امنيت، امتيازها و بهداشت و درمان، دسترسي اطلاعات مورد نياز و ساير خدمات، در حد مساوي قرار گيرند و موقعيت سياسي، اجتماعي و ديني عده اي، نبايد موجب از بين رفتن عدالت اجتماعي و در نتيجه تضييع حقوق ضعيفان و طبقات محروم گردد. رهبران الهي، تلاش مي كنند كه فقرا و محرومان جامعه، علاوه بر رشد فكري و فرهنگي، از محروميت هاي مادي نيز رها شده و يك زندگي مناسب و در شأن خود داشته باشند. از اين رو، سرپرستان ديني بر خود فرض مي دانند كه در حد توان با انواع فقر و محروميت مبارزه كرده و اين پديده ي زشت و زيانبار را، كه نتيجه ي بي عدالتي و ظلم و ستم برخي از اصحاب زر و زور مي باشد، از جامعه ريشه كن نمايند و قسط و عدالت و مساوات را جايگزين آن سازند.

همچنان كه اميرمؤمنان علي عليه السلام در نامه ي خويش به مالك اشتر مي فرمايد:

الله الله في الطبقة السفلي من الذين لا حيلة لهم، من المساكين والمحتاجين و اهل البؤسي و الزمني، فان في هذه الطبقة قانعا معترا و احفظ لله ما استحفظك من حقه فيهم و اجعل لهم قسما من بيت مالك، و قسما من غلات صوافي الاسلام في كل بلد فان للاقصي منهم مثل الذي للادني؛ خدا را! خدا را! در خصوص طبقات پايين و محروم جامعه، بيچارگان و نيازمندان، گرفتاران، دردمندان، كه هيچ چاره اي ندارند. در اين طبقه ي محروم، گروهي خويشتن داري كرده و گروهي ديگر، به گدايي دست نياز باز مي كنند، پس براي خدا حق اين طبقه را پاس دار. بخشي از بيت المال و بخشي از غله هاي غنيمتي اسلام را در هر شهري به طبقات محروم اختصاص بده؛ چرا كه براي دورترين مسلمانان همانند نزديك ترين آنان سهمي وجود دارد. (نهج البلاغه، نامه ي 53).

فرازهايي از سخنان و سيره ي حضرت امام حسين عليه السلام در امداد به محرومان و نيازمندان يكي از زيباترين، صفحات زرين تاريخ انسانيت و احترام واقعي به حقوق بشر است و لازم است اين سخن حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و آله را آويزه گوش خود سازيم كه فرمود:

لن تقدس امة لا يؤخذ للضعيف فيها حقه من القوي غير متتعتع؛ جامعه اي كه حق محرومان و ضعيفان از زورداران بدون اضطراب و واهمه باز ستانده نشود، افراد آن جامعه هيچ گاه روي سعادت و رستگاري نخواهند ديد.

به ياري خداوند، در مجموعه اي مستقل، به سلسله مباحثي در اين زمينه پرداخته خواهد شد.